من نوشت

من نوشت هایم،گاه خاطرات،گاه غر زدن های بی انتها

بهار

پنجشنبه سی ام اسفند ۱۴۰۳، 13:55

برای تمام دوستان نزدیکم تبریک عید اختصاصی نوشتم، نمی‌دانم چه حسی میدهد ولی دوست داشتم آنچه را برایشان در دل آرزو دارم بنویسم‌، نه فقط بگویم عیدت مبارک.

این جا هم میتوانم بگویم که امیدوارم بهار امسال، بهار کل زندگی‌تان باشد. من عاشق بهارم و بهار را برایتان آرزو میکنم. روزهای زندگی‌تان پر از شکفتن، رسیدن‌ و سرشار از لبخند موفقیت.

+شک داشتم برای آقای ح تبریک بفرستم یا نفرستم.

میدانستم ما با بدی از هم جدا نشدیم و میتوانم بفرستم ول چیزی نگفتم. من برای دوست داشتنش چیزی کم نگذاشتم و دیگر اینبار را نمیخواستم من جلو بروم. چیزی شبیه ورشکستی در دوست داشتن در ذهنم بود.

در نهایت خود آقای ح، سه دقیقه‌ای آهنگی نواخت و اخرش تبریک گفت. من هم جواب دادم.

بعد منِ خر پیشنهاد دادم که دادم برای همه فال میگیرم بیا برای تو هم‌بگیرم

از شانس بد من آن شعر حافظ که میگفت هیچ عاشق سخن سخت به معشوق نگفت در امد.

خیلی بد شد. انگار با منظور فال فرستادم : )))) هی خواستم‌درستش کنم‌بدتر شد.

بچه‌ها برای کسی که دوستش دارید فال نگیرید، حافظ اعصاب نداره.

اما برای بقیه دوستام گرفتم خیلی خوب بود. دقیق با نیتشون میخوند : ))) مزه داد.

چه سال عجیبی!

+وای راستی تو رو خدا کاش میشد اینجا پین کرد که من باید محمدحسن را از زندگی‌ام حذف کنم. جدی این آدم سمی است. تابستان یادم بیاورید اگر نزدیک شد با تیر بزنمش.

: )
© من نوشت