عجب
پنجشنبه بیست و سوم اسفند ۱۴۰۳، 14:0
به این فلانی پیام دادم که هر وقت بودی پیام بده حرف بزنیم.
پیام داد: هستم.
بعد من نبودم ولی وقتی اومدم شروع کردم حرف زدن گفتم میاد دیگه.
الان حدود سه چهار ساعته غیب شد: |
حالا خب شایدم کار داره.
البته که حرفایی که میخواستم بزنم واقعا جذاب نبود و تلخ بود. انتظاریی هم نداشتم.
من که نمیخورمت. فقط یادبگیریم گلهها رو حل کنیم. الله اکبر
: )