من نوشت

من نوشت هایم،گاه خاطرات،گاه غر زدن های بی انتها

هفته ناسازگار

چهارشنبه نوزدهم شهریور ۱۴۰۴، 14:21

دو کاسه از سوپم خوردم و دیدم روی کاسه یه چیزیه، چی بود؟

کرم بود.

کرممممممم

حالم بهم خورد. کل قابلمه و غذاها رو انداختم.

حتی نمیدونم چه زهرماری کرم داشت که اینو دیدم.

اه اه اه اه اه

حالم بهم خورد

سوپم عالی شده بود. کلی وقت گذاشته بودم براش.

من این هفته دیگه هیچ کاری نمیکنم. نمیخوام دیگه تکون بخورم.

ولم کنید

___

بعداً نوشت:

برای مامانم بلیط گرفتم بیاد پیشم ( خونمون) و حدس بزنید چی شد؟

قطار پنجر شد.

= ))))))) خدایا خدایا

: )
© من نوشت