اینبار برای ما که عنتر منتر هورمونهاییم.
در دو روز گذشته به شکل وحشیانهای میلم به شکلات زیاد شده بود.
میل که میگویم یک اشتهای بدون کنترل بخوانید.
من هم انگشت بر دهان بودم که خدایا چه شده است؟ من مثل سگ از دیابت میترسم و این گونه شکلات نمیخورم، پس این کیست؟ من کجایم؟
تمام قرصهایی که مصرف میکنم را جستجو کردم و عوارضشان را خواندم. هیچ کدام، هیچ کدام به این خوی وحشی گری موجب نمیشد.
امروز ناگهان با دلدرد خفیفی، شستم آگاه شد که پریود شدهام، خیلی زودتر از موعد و بهم ریختهتر. دو روز گذشته عنتر منتر هورمونها بودم و هی میگفتم خدایا چرا؟ خدایا به کدامین گناه؟
الان هم منتظرم ببینم درد پریود قرار است به کدام قسمت از بدنم بزند. راستش الان که نوشتم به نظرم آمد منتظر نباشم بهتر است. محترمانه بلند شوم و برم مسکن و ضد تهوع را بخورم.
چرا آدم کند کاری که باز آرد پشیمانی؟ پس عاقل باش عزیزم.
__
در انتها و بیربط
این فرایند کنکور دارد پوست از کله مبارک بنده میکند و دارم به غلط کردن میافتم.
خاک بر سر آموزش و پرورش. خاک دو عالم
__
بعداً نوشت:
ماشالا دارم از درد میمیرم، مسکن و ضدتهوع رو خوب شد خوردم و این وضعم شد.
نمیدونم این چه دردیه هر ماه باید یه دیوار فروبریزه ما هم باهاش فرو بریزیم-_-
واقعا دهنم سرویس شد. اه
__