من نوشت

من نوشت هایم،گاه خاطرات،گاه غر زدن های بی انتها

حال امروز

یکشنبه بیست و پنجم شهریور ۱۴۰۳، 10:57

امروز که بیدار شدم خوابم نمی‌اومد ولی از ته دل میخواستم بخوابم. انگار که همین که انتخاب خوابیدن یا نخوابیدن دست خودم باشه، حس خوبی میگیرم اما خب کنترل خواب دست خودم نیست. یعنی هیچ‌کس دست خودش نیست. باید صبح بیدار شی، حتی سرکار هم نری هزاران کار داری. یا از طرفی دیگه مسئله فقط بیدار شدن صبح نیست، مسئله اینه که خواب از یه جایی به بعد حس انگل بودن میده. نمیخواستم به این جا برسم. میخواستم به این نکته برسم که دلم میخواد خودم انتخاب کنم بخوابم یا نخوابم.

_ درس خوندنم متوسط پیش میره، نه اون قدر خوب میخونم که بگم خودمو توی درس خفه کردم و نه اونقدر بد که بگم دارم علافی می‌کنم. یه چیز مابین خوندن و نخوندنه که به سمت خوندنه. راستش باز هم اینجا مسئله خوابه. ساعت خوابم رو دوست ندارم. نمیدونم چقدر خواب از خودمه و چقدر از این قرصی که می‌خورم. خوبیه این قرصه اینه که جا در جا خوابم میبره و وقت فکرهای نیمه‌شب رو ندارم. حداقل نکته مثبتش همینه.

در جهت این درس خوندن اینستاگرام رو پاک کردم. تلگرام رو انتقال دادم به یه اکانت دیگه. شاید که وقت تلفی کمتر بشه. کمتر شده. ذهنم آزاده و راحت‌تر شدم. چیزی برای درگیری ذهنی وجود نداره.

حالا برم درس بخونم.

: )
© من نوشت